سوراخ کردن گوش
من وبابایی از دوماه بعداز به دنیا اومدنت اختلاف نظر داشتیم سر سوراخ کردن گوشت بابا مهدی میگفت زوده دردش میاد منم میگفتم هرچی زودتر سوراخ کنیم دردش کمتره. بلاخره بعد 9 ماه بابایی راضی شد ولی گفت من نمیام با مادرت ببریدش. روز 26 خرداد1393وقتی 9ماه و 4روزت بودباهم رفتیم خونه مامان جون.مامانی هم زنگ زدبه خانم پرستار تا بیاد خونه و گوشای کوچولوتو سوراخ کنه.ازاونجاییکه شما خیلی خانم هستی زیاد گریه نکردی و زود آروم شدی این عکس رو نیم ساعت بعدسوراخ کردن گوشت ازت انداختم تا بفرستم برای بابا مهدی
مبارک باشه دختر خانم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی