اولین نقاشی
امروز ظهر رفتیم خونه مامان رعنا طبق معمول کلی از دیدنش ذوق کردی شما دوتا هر روز هم که همدیگرو ببینید یه جور رفتار میکنید انگار یه ساله همو ندیدید دایی عرشیا هم نبود رفته بود مدرسه منو مامانی گرم صحبت بودیم که دیدم نیستی اومدم دنبالت تو اتاق دایی عرشیا یه مداد کوچولو و یک کاغذ پیدا کرده بودی و مشغول نقاشی بودی قربون انگشتای هنرمندت بشم که انقدر خوشگل مداد دست میگیری اینم عکس نقاشیته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی